گفتگو با سفیر افغانستان در مصر؛ از نقش کشورهای همسایه در رشد طالبان تا ریشههای داخلی تسلط این گروه
گزارش از : بابک نصیری
برپایی مدارس دینی و رشد افکار راديکاليستي گروههاي افراطي ، تزريق و تشویق تمایلات تندروانه در بین جوانان روستایی ازجانب گروههای جموداندیش و خرد ستیز ازجمله عوامل موثر در رشد وگسترش روزافزون پایههای گروه جهادی طالبان در افغانستان است.
پیرامون این موضوع با محمد مُحق، سفیر دولت پیشین افغانستان در مصر، پژوهشگر دینی، استاد سابق دانشگاه هرات و مشاور فرهنگی دولت پیشین افغانستان گفتگو کردهایم:
پایگاه تئوریک طالبان افغانستان کجاست و ریشه در چه تفکری دارد؟
محمد محق: پایگاه تئوری طالبان ریشه در مکتب دیوبندیسم دارد. دیوبندیسم یک جریان ایدئولوژیک است که در دستهبندی کلان زیرمجموعه اسلام سلفی قرار میگیرد. در جزئیات خود با سلفیت رسمی که در عربستان سعودی است تفاوت دارد. به دلیل اینکه اینها (طالبان) در یک اجتماع و محیط به ظاهر حنفی با پیشینه عرفانی ظهور کردند. اما در نحوه خوانش سطحی از نصوص دینی (قرآن و سنت) تفاوت چندانی با هم ندارند و اگر کسی سلفیت را به درستی بشناسد، طالبانیزم را هم شناخته است.
نظریه پرداز و مغز متفکر طالبان افغانستان چه کسی یا کسانی هستند؟
محمد محق: طالبان یک گروه بی سواد و یا شبه بی سواد هست که بر خلاف بسیاری از دیگر گروهها و جنبشها مغز متفکری ندارد و بیشتر دستورها و رهنمودهای خود را از ملاهای محلی و در برخی موارد از ملاهای پاکستان مثل مدرسه حقانیه اخذ میکند.
نقش کشورهای همسایه در رشد طالبان تا چه اندازه بوده است؟
محمد محق: مادر همه این گونه گروههای سیاسی اسلامی و افراطی پاکستان است، هویت تشکیل این کشور ایدیولوژی دینی است. هر چند که در این کشور چندان دینداری خالصی هم وجود ندارد. اما به هر حال ایجاد کننده این گروه پاکستان است. چرا که به دنبال رسیدن به اهداف خود از این طریق در منطقه بوده است. البته ایران هم بعدها به عنوان یکی از کشورهای منطقه خود را به این گروه نزدیک کرده است.
هدف ایران از این نزدیک شدن به طالبان چه بوده است؟
محمد محق: ایران به دو هدف خود را به طالبان نزدیک کرده است یکی دستیابی به منابع آبی افغانستان و دیگری سرکوب گروههایی که مخالف سیاستهای ایران در منطقه باشند.
مبانی تفکر طالبانی به چه اندازه در بین مردم رشد کرده و دلیل آن چیست؟
محمد محق: تفکر طالبانی متاسفانه در بین مردم افغانستان کم و بیش ریشه دارد. یعنی اگر ریشههای بومی طالبان در روستاها و مناطق حاشیه شهرها نمی بود؛ طالبان امکان حیات مستمر را نمی داشتند. چرا که در زمینه فکر طالبانی نه تنها تلاشی نشده بلکه هر دو حکومت (حامد کرزی- اشرف غنی) باج دادهاند. همه کسانی که تفکر طالبانی داشتند تا لحظه ای که دست به سلاح نمیبردند از سوی دولتها در ۲۰ سال گذشته مورد استقبال قرار میگرفتند و همچنان در درون ساختار دولتی به آنان فرصت کاری داده شده است. در بیرون دولت نیز فرصت ایجاد نهادهای متعدد از جمله رادیو، تلویزیون دانشگاه به آنها داده شده بود.
افرادی با تفکر طالبانی در درون حکومت و در نهادهای خصوصی چقدر در رشد طالبان نقش داشتند؟
محمد محق: اینها در واقعیت طالبان نرم و یا فکری بودند که در بیست سال گذشته حضور داشتند و تا حد زیادی زمینه پیروزی طالبان مسلح را فراهم کردند. بنابراین مبارزه با طالبانیزم امکان پذیر نیست مگر اینکه در بین جامعه افغانی یک تفکر فرهنگی فکری به وجود بیاید و منتج به یک انقلاب فکری شود. نیروهای باسواد، تحصیلکردهها و کسانی که با اندیشههای نو آشنا هستند اگر مبارزه اساسی به راه اندازند این انقلاب امکان پذیر است و اگر این کار صورت نگیرد طالبان برای چند دهه بر مردمحکومت خواهند کرد.
ضعف دولتهای پیشین در از بین بردن فساد چقدر به طالبان فرصت خودنمایی داد؟
محمد محق: فساد موجود در بیست سال گذشته کمر نظام را شکست، در هیچ یک از دورههای نظام جمهوریت ارادهای برای مبارزه با فساد وجود نداشت، بلکه از مبارزه از فساد به عنوان ابزاری برای رقابتهای سیاسی و باج دهی و باجخواهی استفاده میشد. همین فساد بود که مردم را نسبت به نظام و شعارهای دولتها در امر مبارزه با فساد بیباور کرده بود. در کنار آن فساد افسارگسیخته، به تبلیغات طالبان برای روایت آنها کمک کرد. اما قابل یادآوری است که نظام طالبان هم فاسد خواهد شد و زمینه این چنین فسادی از شروع جنگها مساعد شده و حالا دیگر مبدل به یک وضعیت ساختاری شده است.
دیدگاه زنان و جوانان افغان نسبت به طالبان چیست؟
محمد محق: در میان زنان و مردان (جوانان) افغان نظر واحدی نسبت به طالبان وجود ندارد. چرا که بخشی از زنان افغان سواد و آگاهی سیاسی لازم را ندارند، به خصوص که در بافت سنتی رشد یافتهاند و مبحثی که بر آنها تحمیل شده این است که باید با واقعیت جامعه سنتی کنار بیایند. از این منظر زنان افغانستان هیچ نظر خاصی ندارند، نه مثبت و نه هم منفی. اما زنانی که تحصیلکرده هستند و امیدها و بلندپروازیهایی برای آینده خود ترسیم کرده بودند، قطعا از ناحیه طالبان آسیب میبینند. از همین رو هم اکنون هم شاهد بروز نارضایتی این قشر هستیم. این نارضایتی در آینده هم تداوم خواهد یافت البته به شرط آنکه سرکوب نشوند.
در محافل و برنامههای رسانهای صحبت از تغییر طالبان میشود؛ آیا واقعا طالبان تغییر کرده است؟
محمد محق: من اعتقادی به شکل گیری تغییر اساسی در بین اعضای این گروه ندارم. تغییراتی به وجود آمده ولی این تغییرات سطحی و اندکی هستند و مثبت نیستند. آنها زیرکتر شدهاند و مهارتهای فریبکاری را بیشتر از گذشته یاد گرفتهاند. مهارتهایی همچون اینکه چگونه با جامعه جهانی و افکار عمومی بازی کنند. آنها بیشتر پیشرفتهایی در مهارتهای بازیگری یافتهاند تا تغییر مثبت. از نظر من تغییر مثبتی در بین این گروه به لحاظ فکر و ایدیولوژی برای رشد باورهای حقوق بشری، کرامت انسانی شکل نگرفته است.»
عواقب تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و عدم سهم دهی به زنان توسط طالبان چه خواهد بود؟
محمد محق: رویکرد طالبان در زمینه تفکیک جنسیتی بین زن و مرد در نهادهای آموزشی بسیار خطرناک است، چرا که تبعیض بین زن و مرد را نهادینه میکند و آن را مبدل به یک امر ساختاری میسازد ومنتج به این میشود تا لایههای مختلف اجتماعی در آینده این را به عنوان یک امر مسلم بپذیرند و هیچگاهی به فکر تغییر نباشند. از سوی دیگر در جامعهای که تفکر غالب مردسالارانه است، فرصتهای مساوی را از زنان میگیرد.
این مصاحبه در ویبسایت “یورونیوز فارسی” نشر شده بود.